Monday, 16 January 2012

بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در رجایی شهر و اوین به مناسبت سالگرد وقایع عاشورای ۸۸

به مناسبت سالگرد وقایع عاشورا و موج گسترده سرکوب آزادیخواهان در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری، جمعی از محکومین سیاسی آن حوادث که در زندان های رجایی شهر و اوین محبوس هستند، با صدور بیانیه ای تحلیلی، گوشه ای از وقایع را مورد تحلیل قرار داده و بر تداوم همان مسیر تاکید کرده اند. گزارش های رسیده به جرس حاکی است که این زندانیان سیاسی محبوس در زندان های رجایی شهر و اوین، در بیانیه خود خطاب به ملت ایران آورده اند: "همان گونه که ندای زینب و اسیران عاشورا در مجلس بزم یزید، خواب خوش جباران را آشفت و ندای مظلومیت حسین را و راه حق جویانه او را برای همیشه در تاریخ جاویدان ساخت، ما نیز وظیفه ی خود دانستیم تا با نوشتن این نامه گوشه ای از حقایقی را که در سال 88 و به ویژه در روز عاشورا اتفاق افتاد، برای آنها که در صحنه حضور نداشته و حکومت با استفاده از رسانه ی ملی سعی در تحریف واقعیت در نزد آنان را داشته روایت کنیم و رسالت تاریخی خود را به انجام برسانیم." در این بیانیه خاطرنشان شده است: آن چه بیش از هر چیز مهم است این است که حسین و پیروانش قیام برعلیه ظلم و تزویر را به تمام فرایض دینی مقدم داستند و با نثار خون خویش نقاب از چهره ی ظالمان مردم فریب برداشتند و مردم ایران نیز با الهام از عاشورا صحنه عزاداری را به صحنه ی مبارزه با تزویرگران حاکم بدل ساختند، به راستی که تاریخ حقانیت این قیام را به قضاوت خواهد نشست و بر ماست که ادامه دهنده ی راه همه ی شهدای سال 88 و قیام حق طلبانه ی مردم ایران باشیم. متن این بیانیه که در اختیار جرس قرار گرفته و خاطرنشان شده "به دلیل محدودیت های فراوان با تاخیر به بیرون از زندان راه یافته"، به شرح زیر است: ملت شریف و آگاه ایران عاشورای حسینی و قیام امام حسین برعلیه دستگاه حکومتی فاسد و عوام فریب اموی برای درهم کوبیدن بساط ظلم و فساد و پایان دادن به دروغ پردازی های مدعیان دین و سوء استفاده کنندگان از حاکمیت دینی برای انباشت ثروت و غارتگری بیت المال مسلمانان سرآغاز فصل جدیدی از کتاب دینداری است که در آن اهمیت مبارزه با ستمگران فاسد و بدعت گزار حتی از زیارت کعبه و فریضه ی حج نیز بیشتر است. امام حسین با عدم بیعت با یزید و قیام برای نجات مظلومینی که خسته از سالهای بیدادگری بنی امیه دست کمک به سوی او دراز کرده بودند، ثابت کرد که پرداختن به امور مردم و بازپس گیری حق مظلومین از ستمگران و رسوا ساختن مدعیان دروغین دین که با تظاهر به دینداری، قصد فریفتن مردم برای تمکین از حکومت فاسد خویش را داشته اند به بسیاری از فرایض دینی دیگر ارجحیت دارد و این درس بزرگی بود که حسین به همه ی دین داران تاریخ آموخت. مردم آگاه و مبارز ایران برای دست یابی به حقوق پایمال شده ی خویش و با خواست نفی استبداد و دستیابی به عدالت و آزادی و آزادی و استقلال، با الهام از قیام عاشورا در سال 57 به صحنه مبارزه با رژیم استبدادی پهلوی وارد شدند و توانستند با مبارزه ی توام با ایثار و نثار جان خویش پایه های سلطنت فاسد پهلوی را در هم بشکنند، اما متاسفانه عده ای فرصت طلب که عقده ی سالها حقارت و حاشیه نشینی و تضعیف از سوی حکومت را در دل داشتند به پشتوانه ی جمعی از جاهلان ناآگاه چماق به دست، و با حذف و کشتار همه ی دگراندیشان و مبارزان راستین راه حق وعدالت، عنان قدرت را در دست گرفته و این بار به نام مذهب پایه های حکومت دیکتاتوری و ستمگر خود را بر گرده ی مردم رنج کشیده ایران بنا نهادند، که حاصل سی سال حکومت ظالمانه ی آن ها چیزی جز فقر، فساد و محرومیتهای اجتماعی گسترده و اختلاف طبقاتی فاحش و جنگ و ویرانی و عقب ماندگی گسترده ایران در همه ی عرصه های علمی و فنی از صحنه ی رقابت های جهانی به بار نیاورد. دستاورد این حکومت نکبت بار که با از بین رفتن بخش زیادی از منابع ملی و یا تاراج آنها توسط بیگانگان مشرق و مغرب حاصل شد، سرازیر شدن درآمدهای سرشار نفتی به جیب سودجویان حاکمیت و وابستگان آنها بود که حاصل آن را می توان در زندگی های اشراف زده و پرهزینه ی بسیاری از افرادی که در این دوران دستی در حاکمیت داشته اند مشاهده کرد و اموال و دارایی های منقول و غیر منقولی را که با سوء استفاده از قدرت از فهرست اموال عمومی خارج و به مالکیت خود و خانواده و وابستگان در آورده یا تبدیل به سرمایه های نقدی نموده و به خارج از کشور گسیل داشته اند دید و این درحالی بوده که در طی این سال ها با ایجاد فضای رعب و وحشت و سرکوب برای مردم ، هرگونه صدای اعتراض و مخالفت را به نام مخالفت با دین و حفظ اصل نظام که آن را اوجب واجبات دانسته اند ! در نطفه خفه کرده و جمع زیادی از منتقدان و دگراندیشان را با مجازات هایی همچون اعدام، زندان، شکنجه و تبعید مواجه ساخته و یا در جریان قتلهای زنجیره ای از میان برداشته اند، جالب است که روش های توجیه وضع موجود و مقابله با معترضان و سرکوب آنها به نام دین در تمام حکومت های فاسدی که به نام دین بر مردم استیلا یافته اند شباهتهای زیادی با هم دارد، و همه خود را مظهر و مرجع حکومت الاهی و مخالفان خود را اراذل و اوباشی می شمارند که با دین خدا و حکومت خدا به مبارزه برخاسته اند. به طوری که یزید نیز امام حسین و یارانش را شورشگران علیه خلیفه خدا و ضد دین و محارب دانسته و ریختن خون آنها را حلال می دانست. حجاج بن یوسف نیز که تاریخ از جنایات و خونریزی های ددمنشانه او صفحات تاریکی را نقل می کند. مخالفین خود را محارب می شمرد و در حمله به شهر مکه 50 هزار نفر از مردم را به جرم ضدیت با حاکمیت دین بی رحمانه قتل عام کرد. مقایسه روشها و رفتارهای حاکمان جمهوری اسلامی و زندگی اشرافی بسیاری از آنان و بررسی دارایی های افسانه ای خانواده های آنها و هزینه های سرسام آوری که برای اداره کردن مراکز اصلی قدرت نظیر بیت... با چندین هزار نفر پرسنل امنیتی و حفاظتی از ثروت عمومی جامعه، مصروف می شود. شباهت های زیادی با نحوه رفتار و منش حکومتی بنی امیه، معاویه و یزید و اشرافیت لجام گسیخته ای که با غارت بیت المال فراهم گردیده بود دارد که با قدری مطالعه حق جویانه در تاریخ و بررسی آگاهانه وضعیت موجود به روشنی می توان آنها را دریافت. اختلاف طبقاتی عمیق و غارتگری حاکمان و فشارهای ناشی از فقر عمومی در جامعه، موج سهمگینی از نارضایتی عمومی را ایجاد کرده که هرازچندگاهی در صحنه ی اعتراضات اجتماعی، بخشی از آن به نمایش گذاشته می شد. جمهوری اسلامی برای گذار از این نارضایتی ها، به راه حل مطرح کردن شعار عدالت و روی کار آوردن جناح جدیدی که عمدتا وابستگان نظامی و امنیتی رژیم بودند با روی آوردن چهره ای عوام فریب به نام احمدی نژاد رسید، که در پس مطرح شعارهای به ظاهر عدالت خواهانه فاز جدیدی را برای حاکمیت باز کند که حرکت تدریجی کشور را به سوی اقتصاد آزاد سرمایه داری با روندی خزنده و پنهانی را تسریع بخشد و در این میان با فریفتن مردم با اقدامات عوام فریبانه هم چنان فضای پشت پرده ی اقتصاد برای چپاولگری عناصر حاکمیت باز بگذارد با این تفاوت که این بار جناح نظامی و امنیتی که تاکنون در انتهای صف حاکمیت و پشت سر روحانیت قرارگرفته بودند با کنار زدن آنها خود را به ابتدای صف غارتگری رسانده اند. در دست گرفتن بسیاری از ارکان سیاسی و اقتصادی کشوراز سوی سپاه و فرماندهان آنها در سالهای ریاست احمدی نژاد دلیل روشنی بر این مدعاست. در این میان مردم هوشیار و آگاه ایران با مشاهده دقیق اتفاقاتی که در صحنه اقتصادی کشور در دوره ی اول ریاست جمهوری نامبرده رخ داد و تضاد آن ها با شعارهای به ظاهر عدالت طلبانه و مشاهده موارد هم چون سرکوب بی رحمانه و بی سابقه ی جریانات حق طلبانه کارگری ، تعطیلی بسیاری از صنایع به دلیل حجم گسترده کالاهای وارداتی مصرفی که عمدتا از سوی سپاه صورت می گرفت. فقر و بی کاری گسترده مردم و افزایش نرخ تورم و جهش ناگهانی نرخ مسکن ، واگذاری پروژه های عظیم اقتصادی هم چون عسلویه به سپاه و چندین و چند مورد آشکار دیگر ، با زیرکی دریافتند که شعارهای احمدی نژادی پاسخگوی مطالبات ضد استبدادی و عدالت خواهانه آنها نیست و نخواهد بود. و با امید به تغییر اوضاع و شکست انحصار گرایی با حضور گسترده در انتخابات سال 88 و رای به کاندیدای رقیب ، قصد غلبه بر جریان تزویرگری حاکم را داشتند که متاسفانه با تقلب سازمان یافته ی گسترده در انتخابات ، این عده از جناح حاکم نشان دادند که نه فقط برای رای و نظر مردم در عرصه ی سیاست ارزشی قائل نیستند بلکه با تمام چنگ و دندان از موقعیت به دست آمده دفاع می کنند و برای ادامه نقشه های شوم خود به هر نیرنگی برای حفظ قدرت متوسل خاهند شد. پس از انتخابات مردم آگاه و در صحنه ی ایران برای حفظ و صیانت از حق حاکمیت قانونی خویش و پاسداری از رای خود، دست به اعتراضات خیابانی گسترده و آرام و مسالمت آمیز زدند و اعتراض خود را نسبت به ظلم و فساد حاکم به نمایش گذاشتند که متاسفانه ، حکومت با بهره گیری از نیروهای ناآگاه و فریب خورده و شعبان بی مخ های چماق به دست با هجوم ناجوانمردانه به صفوف مردم، تعداد زیادی از مردم را به خاک و خون کشیده و عده ی زیادی را دستگیر و مورد آزار و اذیت و شکنجه و حتی تجاوز قرار دادند که شرح ماوقع به طور گسترده به اطلاع همگان رسیده است. اعتراضات گسترده ی مردمی در شهرهای مختلف کشور در روزها و مناسبت های مختلف ادامه یافت تا به عاشورای سال 88 رسید و یک بار دیگر الهام از قیام امام حسین در مبارزه با ظلم و تزویر ، جوهر آزادی خاهی ملت ایران را به جوش آورد و آن ها را به صحنه ی اعتراض مسالمت آمیز در روز عاشورا کشانید که متاسفانه باز هم حکومت به بهره گیری از جمع کثیری نیروهای خود فروخته و یا فریب خورده ناجوانمردانه به صفوف مردم بی سلاح هجوم آوردو فجایع ناگواری را خلق کرد که حمله با چاقو و قمه به مردم عزادار ، پرت کردن زنان و سالخوردگان از روی پل به پائین ، کشتار با گلوله و زیرگرفتن عابرین با ماشین های نظامی گوشه ای از سبعیت و ددمنشی دشمنان مردم و مستبدین حاکم است. البته مقاومت و دفاع جانانه مردم در برابر متجاوزین و در هم شکستن نیروهای تا بن دندان مسلح رژیم با نیروی ایمان و اراده هم صفحه ای از تاریخ درخشان مردم ایران است که بی شک برای همیشه به یادگار خواهد ماند. در پایان عاشورای خونین سال 88 تعداد زیادی از مردم حاضر در صحنه که بسیاری از آن ها فقط نظاره گر حوادث بودند دستگیر و تعداد زیادی از فعالین سیاسی هم در روزهای بعد به بهانه های واهی به جمع آن ها افزوده شدند. حکومت که تاکنون با شعار حکومت دینی خود را یکه تاز صحنه ی دین گرایی می دانست ، از این که مردم هم توان این را دارند که با الهام از جوهره ی آزادی خواهی و ظلم ستیزی یپشوایان مذهبی خود به مبازره با حکومت برخاسته و به عبارتی با مذهب واقعی به جنگ مذهب ساختگی و دنیا طلبانه حاکمان بروند، به شدت به وحشت افتاد و با تلاشی مذبوحانه سعی کرد تا با گردآوری نیروهای وابسته به خود و به صحنه آوردن اجباری کارمندان ، نظامیان ، دانش آموزان ، از تهران و شهرستان های در نمایش مسخره و ساختگی روز نهم دی ماه ، به خیال باطل خود هماوردی برای قیام خود جوش و مردمی و حق طلبانه روز عاشورا فراهم آورد که این بار نیز یادآور جشن و پایکوبی لشگریان یزید در بعد از ظهر عاشورا و روزهای بعد بود که برای تقویت روحیه ی نیروهای خود باخته ای که دستشان به خون مردم آغشته گشته بود صورت پذیرفت. بعد از این رویداد تاریخی ، حکومت با شکنجه و تهدید و دستگیرشدگان و حتی خانواده های آن ها سعی کرد تا با جمع آوری اعترافات ساختگی به مردم بقبولاند که قیام عاشورای 88 یک حرکت خودجوش مردمی نبوده و با دخالت سازمان یافته بیگانگان و یا جریان های سیاسی داخل و خارج کشور صورت پذیرفته است. حاصل این دادگاه های فرمایشی صدور احکام سنگین ، زندان ، تبعید و حتی اعدام برای افرادی بود که بسیاری از آن ها فقط برای تکمیل سناریوی رژیم در اثبات وابستگی قیام عاشورا دستگیر شده و بسیاری از آنها حتی در صحنه نیز حضور نداشتند. مردم غیور ایران! همان گونه که ندای زینب و اسیران عاشورا در مجلس بزم یزید، خواب خوش جباران را آشفت و ندای مظلومیت حسین را و راه حق جویانه او را برای همیشه در تاریخ جاویدان ساخت، ما نیز وظیفه ی خود دانستیم تا با نوشتن این نامه گوشه ای از حقایقی را که در سال 88 و به ویژه در روز عاشورا اتفاق افتاد، برای آنها که در صحنه حضور نداشته و حکومت با استفاده از رسانه ی ملی سعی در تحریف واقعیت در نزد آنان را داشته روایت کنیم و رسالت تاریخی خود را به انجام برسانیم. آن چه بیش از هر چیز مهم است این است که حسین (ع) و پیروانش قیام برعلیه ظلم و تزویر را به تمام فرایض دینی مقدم داستند و با نثار خون خویش نقاب از چهره ی ظالمان مردم فریب برداشتند و مردم ایران نیز با الهام از عاشورا صحنه ی عزاداری را به صحنه ی مبارزه با تزویرگران حاکم بدل ساختند، به راستی که تاریخ حقانیت این قیام را به قضاوت خواهد نشست و بر ماست که ادامه دهنده ی راه همه ی شهدای سال 88 و قیام حق طلبانه ی مردم ایران باشیم. هفتم دی 1390 جمعی از محکومین سیاسی حوادث پس از انتخابات رجایی شهر- اوین

No comments:

Post a Comment