Monday, 26 December 2011
روایت دیکتاتورهایی که مثل هم فکر و مانند یکدیگر رفتار می کنند
زندگی دیکتاتورها تا حد زیادی شبیه به هم است. رفتار ، گفتار و منش اخلاقی آنها بعضا اشتراکات زیادی با یکدیگر دارد. قذافی و کیم جونگ ایل دو دیکتاتوری هستند که یکی با حمله مخالفین حکومت و دیگری به مرگ طبیعی از دنیا رفتند . در این میان رهبرانی هستند که کماکان مقاومت می کنند و با روشهای خاص خود که اشتراکات زیادی هم با هم دارند برای حفظ نظام سیاسی خود با هر روشی تلاش می کنند.
قذافی و کیم جونگ ایل
لیبی و کره شمالی تحت حکومت قذافی و کیم جونگ ایل مصداق بارز حکومت های استبداد فردی بودند. در این حکومتها توتالیتاریسم مرام نظام سیاسی بود. این امر در سایر حکومتهای دیکتاتوری نیز وجود دارد.
کره شمالی به معنای واقعی کلمه حکومت یک نفر بر تمام ارکان جامعه بود . یک توتالیتاریسم به معنای واقعی کلمه که در آن فقر بیداد می کرد اما رژیم مفتخر بود که روی پای خود ایستاده و با هیچیک از اجانب یا دشمنان رابطه ای ندارد.
این روند در لیبی تحت حاکمیت قذافی نیز وجود داشت. او حاکم عنان المطلق بود که همه چیز با دستور وی پیش می رفت و هرگونه سرپیچی از فرامین مجازات مرگ را در پی داشت.
کره شمالی سیاست های بلندپروازانه نظامی و هسته ای خاصی را دنبال می کرد . سلاح اتمی در سیستم کیم جونگ ایل شرف و اعتبار به شمار می رفت.این در حالی بود که فقر در خیابانها بیداد می کرد و سوء تغذیه موجبات بیماری صدها هزار نفر از مردم را موجب شده بود.
رهبر لیبی نیز به انبار سلاحهایش افتخار می کرد . این کشور تا قبل از وقوع نا آرامی ها بشکه باروت بود و قذافی با خرید انواع سلاحهای مدرن و پیشرفته که نمونه آن فقط در کلت های کمری محافظانش دیده می شد ، در صدد محافظت از خود بود. رهبر لیبی حتی موقع دستگیری یک فقره کلت طلایی در دست داشت و گمان می کرد سلاح تنها چیزی است که او را در آخرین لحظه از مرگ نجات می بخشد.
قتل هزاران انسان بیگناه از دیگر خصوصیات بارز دیکتاتورهای کره شمالی و لیبی بود. برخی رسانه های غربی در گزارشهایی از قتل میلیونها تن از مردم کره در اردوگاههای کار اجباری خبر می دهند. همچنین مخالفان نظام کمونیستی کره در صورت هر گونه ابراز وجود تیرباران می شدند . دستگاه تبلیغاتی کره همواره در حال وانمود کردن به خوشبختی مردم بود . آنها می گفتند فروشگاهها برخلاف تبلیغات دشمنان مملو از خوراکی و مواد غذایی است.
در لیبی نیز هزاران انسان بی گناه به صرف ابراز مخالفت با قذافی ناپدید و معدوم شدند. هر کس که ندای آزادیخواهی سر می داد بلافاصله بازداشت می شد.
قذافی نیز همچون کیم جونگ ایل و دیگر دیکتاتورهای معاصر امروز مردم را منشا ثروت کشور می دانست اما مخالفان را به طرز بیرحمانه ای قربانی می کرد. زندانهای مخوفی در لیبی کشف شده که بی شباهت با اردوگاههای کار اجباری در کره شمالی نیست. در این زندانها هزاران انسان به جرم آزادیخواهی و مخالفت با نظام حاکم محاکمه و محکوم شدند.
در لیبی نیز سیستم توتالیتاریسم مدام در حال تبلیغ خوشبخت بودن مردم بود. دانشگاههای شکوفا ، بیمارستانهای مجهز و سیستم حیاتی مجهز از جمله مسائلی بود که تلویزیون دولتی لیبی به صورت مداوم بر آنها تاکید می کرد تا مردم مطمئن باشند کشور رو به پیشرفت است و جای نگرانی وجود ندارد.
در کره شمالی رادیو و تلویزیون دولتی تنها منبع و مرجع اعلام اخبار رسمی است. اینترنت و شبکه های ماهواره ای مطلقا موضوعیتی ندارند و اخبار تنها از مرجع تلویزیون دولتی دارای اعتبار است.
این رویه اکنون در چند سیستم سرکوبگر دیگر نیز وجود دارد. سیستمهایی اینچنینی بیم دارند که در صورت دسترسی مردم به اخبار دیگر منابع آنها گمراه شده و نسبت به حکومت بد بین شوند.
هاله قدسی بخشیدن به شخصیت زمامدار از دیگر ویژگی های مشترک در همه دیکتاتورهاست که در رهبران کره شمالی و لیبی نیز وجود داشت. این قدسیت بخشی گاه تا آنجا پیش می رود که به مرحله پرستش هم می رسد.
در کره شمالی مردم موظف به پرستش رهبر کشورشان بودند. گریه زاری ها تا الان نیز ادامه دارد و هر کس بیشتر گریه کند ارادت بیشتری به سیستم خواهد داشت.
این خصیصه در رهبر لیبی نیز وجود داشت و وی غیر از فدائیان خاص خود که دیوانه وار او را می پرستیدند در بخشهایی از جامعه نیز افرادی بودند که به پرستش وی تا سر حد مرگ معتقد بودند.
پرستش رهبران که روان شناسان سیاسی آن را ناشی از تجاوز روانی به افراد می دانند در اثر بمباران فکری عوام و القاء برخی نقطه نظرات در خصوص رهبر یک کشور بوجود می آید. چنین مواردی در کشورهای مستبد دیگر نیز مشاهده شده بود.
تمرکز ثروت اقتصادی در دستان معدودی از نزدیکان رهبر کشور از دیگر مشخصات بارز نظام های توتالیتری است. در کشورهای نفت خیز درآمد نفت به جای آنکه صرف عمران و آبادانی کشور شود در حسابهای بانکی مقامات عالی رتبه و فرزندان آنها تلمبار می ود. رهبر لیبی از جمله افرادی بود که میلیاردها دلار پول را صرف امور خصوصی خود و فرزندانش کرده بود.
رهبر کره نیز در حالیکه از مرام کمونیسم دم می زد سالانه مبالغ هنگفتی را خرج حیوانات خانگی خود می کرد این در حالی بود که مردم کره از گرسنگی رو به موت بودند.
ایران و سوریه
رهبران ایران و سوریه نیز اشتراکات فکری و رفتاری زیادی با هم دارند. با وجودی که آنها اکنون در قید حیات و در حال حکومت بر اکثریتی معترض و ناراضی هستند، با این حال تحلیلگران اکنون معتقدند که رهبر ایران الگوی خوبی برای بشار اسد در کنترل نا آرامی ها و اعتراضات بوده است.
به لحاظ چگونگی روی کار آمدن ، هر دو بر اثر اتفاقی برنامه ریزی شده یا خوش شانسی بر سر کار آمدند. بشار پس از آنکه برادرش باصل در یک سانحه رانندگی کشته شد به حکومت رسید. بشار در لندن در حال تحصیل بود که برای بدست گرفتن قدرت فراخوانده شد.
آقای خامنه ای نیز در حالی از سوی مجلس خبرگان به رهبری برگزیده شد که اصلا انتظار آن را نداشت. کیهان در مطلب پر حاشیه ای که واکنش های زیادی را برانگیخت خاطره ای را از آقای خامنه ای نقل کرد که وی اصلا آمادگی پذیرش چنین سمتی را نداشته است. شریعتمداری از یکی از بزرگان نظام نقل می کرد که از خود خامنه ای شنیده که وی به محض مطرح شدن نامش برای تصدی رهبری به شدت سرخ و سفید شده و شدیدا به خاطر آماده نبودن برای پذیرش چنین سمتی عرق کرده است.
به لحاظ رفتار های سیاسی در مواجهه با مخالفان نیز بشار اسد و سید علی خامنه ای هر دو به یک شکل رفتار می کنند و بررسی تحلیلی فکت های رفتاری آنها در هنگام مواجهه با معترضان گویای شباهت خاصی است.
با این حال شواهد گویای آن است که بشار به شدت نا پخته تر از رهبر ایران است و به این منظور نظام سوریه بعد از روبرو شدن با اعتراضات با مشورت های سپاه پاسداران سیستم سرکوب و الگوی فرونشاندن جمهوری اسلامی را در پیش گرفته است. از جمله فکت های مشترک در این باره می توان به این نکات اشاره کرد:
کاربرد عبارت فتنه : بشار اسد پس از روبرو شدن با موج اعتراضات مدعی شد که فتنه گران کشور را به فتنه دچار کردند.
این عبارت را آقای خامنه ای نیز در باره مخالفان خود بکار برده بود. وی همچنین مثل رهبر ایران در باره امتحانی حرف زد که افرادی باید از آن سربلند بیرون بیایند. بشار گفت: تحولات و حوادث كنوني به منزله يك امتحان درباره ميزان وحدت و غيرت ماست.
وی همچنین به سبک آقای خامنه ای دشمن را متهم کرد و گفت: دشمن به صورت منظم برای هدف قرار دادن ثبات و امنیت کشور برنامه ریزی می کند.
قرار گرفتن در معرض توطئه از دیگر اشتراکات موجود در سخنرانی رهبر سوریه و ایران است. بشار می گوید : باید با سختکوشی خود را در برابر توطئه های دشمنان محافظت کنیم چرا که در معرض توطئه قرار داریم.
واکنش مردم به فتنه از دیگر مقولات مشترک مورد اشاره دو رهبر است. آنگونه که رهبر ایران سرکوب معترضان پس از انتخابات را عکس العمل مردم انقلابی نامید، بشار اسد نیز گفت: واکنش مردم به فتنه به جا و خوب بوده است. رهبر سوریه همچنین گفته بود پاسخ به فتنه گران را به مردم می سپارم.
مهندسی تظاهرات های دولتی به نفع نظام از دیگر رفتارهای مشترک دو رهبر است. تا کنون چند تظاهرات کاملا مهندسی شده به سبک 9 دی ایران در سوریه و خارج از آن در راستای حفظ نظام اسد صورت گرفته است. اقدامی که پس از حادثه کوی دانشگاه در سال 78 با عنوان 3 تیر و همچنین در 9 دی 88 برای مطمئن کردن خاطر رهبر ایران سازماندهی شد.
رسانه ستیزی از دیگر روحیات مشترک دو رهبر است. اسد پس از شروع اعتراضات گفته بود برخي از رسانهها يك ساعت قبل از تخريب برخي از اماكن عمومي ، خبر تخريب آنها را مي دادند و اين مسئله بيش از يك بار اتفاق افتاد . رهبر ایران نیز معتقد است برخی رسانه ها پایگاه دشمن هستند و از بیگانه خط می گیرند.
مقابله با وسائل ارتباط جمعی و اینترنت و ماهواره از دیگر رویه های مشترکی است که دو رهبر برای کنترل مخالفان به کار می برند. بشار می گوید : تحریک مردم به آشوب از طریق اینترنت و ماهواره و جعل فیلم و تصویر آغاز شد. در همین راستا در هر دو کشور ایران و سوریه برای کنترل اعتراضات فیلترینگ شدید سایت ها اعمال می شود..
حمله به معترضان و تظاهرکنندگان از پشت بام یکی دیگر از مشترکات رفتاری جمهوری اسلامی و نظام سوریه است. طبق این تاکتیک تا کنون دهها نفر از طریق استقرار ماموران مخفی در پشت بام های مشرف به خیابانهای محل تجمع هدف قرار گرفته اند. این سبک دقیقا یاد آور سبک شناخته شده ماموران امنیتی جمهوری اسلامی است که از بلندی ها معترضان را هدف قرار داده و به قتل رساندند.
نکته جالب آنکه نظام سوریه پس از این اقدام دقیقا همچون جمهوری اسلامی به تکذیب دولتی بودن این کشتارها و اظهار بی اطلاعی از ضاربان مبادرت کرده است.
ممنوعیت فعالیت خبرنگاران خارجی در دمشق نیز از جمله سیاست های مشترک دو نظام محسوب می شود. این امر ابتدا با شروع مخالفت ها در ایران آغاز شد و سپس با اوج گیری درگیری ها در سوریه به این کشور منتقل شد
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment