Tuesday, 20 December 2011

محمدرضا رجبی آزاد شد

محمدرضا رجبی، زندانی سیاسی و رزمنده هشت سال جنگ تحمیلی پس گذارندن محکومیت خود در زندان اوین آزاد شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، محمد رضا رجبی فعال سیاسی، که از خرداد سال ۸۸ و پس از سرکوب های بعد از انتخابات بازداشت و تا کنون در بند ۳۵۰ نگهداری شده بود، ساعتی پیش در میان بدرقه ی همراهان و همرزمان خود از زندان اوین آزاد شد.

رجبی از جمله زندانیان سیاسی جنبش سبز است که علی‌رغم تحمل فشارهای فراوان از جمله ۷۰ روز انفرادی و محکومیت وی به ۶ سال حبس تعزیری به اتهام شرکت در راهپیمایی ۲۵ خرداد و نیز اتهام توهین به احمدی نژاد از طریق ارسال ایمیل، نام چندانی از او در رسانه های گروهی و گزارش های حقوق بشری به میان نیامده است.

وی از ابتدای تشکیل سپاه پاسداران به عضویت در این نهاد انقلابی در آمد و با شروع جنگ تحمیلی در جبهه های جنگ حضور یافت. او به دنبال حضور در عملیات های بیت المقدس، رمضان و مسلم در عملیات اخیر به دلیل اصابت گلوله به بازوی راست اش مجروح شد و برای مداوا به تهران بازگشت.

چندی پیش محمد نوری زاد پس از نامه ها و نجواها این بار در پای نامه دختر محمد رضا رجبی که در سایت کلمه آمده است کامنت گذاشت تا او درد دوری از پدر را کمتر احساس کند. این آزاده سبز خطاب به ریحانه رجبی دختر مقاوم و صبور اسیر آزاده نوشت: ” سلام ریحانه ی عزیز پدر خوب تو، گروگانی است که باید با چیزی به اسم ”ماندن بر قدرت” مبادله شود. و یا: تکه گوشتی است که از هر سو به دندان کشیده می شود.”

ریحانه رجبی در نامه ای خطاب به پدرش در سایت کلمه از ۳۵۰ روز دوری از پدر و رنجها و تنهایی هایی که در این مدت کشیده اند گفته و در پایان نیز از صورت منقبض پدر؛ از درد پاهای آسیب دیده اش که آرام و قرار را از او ربوده اند گفته است. دردهای این رزمنده سبز، یادگار روزهای جنگ، روزهای حملات شیمیایی، روزهای حماسه و ایثار است. محمد نوری زاد نیز در پاسخ به این نامه نوشته: “. گناه پدر تو ، عزیزم ، بی کسی است .کسی را در آن بالا ها ندارد . یا اگر دارد ، آن بالانشین را آنگونه در تنگنا گذارده اند که ترجیح می دهد به خود بیاندیشد تا پدر تو . من برای اولین بار ، پدرخوب تو را در بند ۲۴۰ اوین دیدم . برای چند دقیقه ی گذرا . و همانجا بود که دانستم : می شود به مناسبات پلید آدم وارگی نفرین کرد و برسر هرچه شعار کرامت و انسانیت است ، خاک افشاند . پدر تو را زده بودند . بد جوری . به پدر تو ناسزا گفته بودند . بد جوری . و من ، در چشمان سبز پدر تو ، گذشته ی انقلاب را دیدم که به خاک افتاده بود . واویلا. عزیزکم. سرت را بالا بگیر. بزودی ، بله بزودی پدرت باز خواهد آمد و این زمستان سرد سپری خواهد شد و رو سیاهی برای آنانی خواهد ماند که : بی آنکه انسان باشند، بر سر انسانیت خیمه بسته اند .”

خبرهایی از محمدرضا رجبی در دوران اسارت:

همسر محمدرضا رجبی: سالها حضور در جبهه و حالا پشت میله های زندان، پذیرفتنی نیست

پیام تبریک سید محمد خاتمی به مناسبت سالروز تولد محمدرضا رجبی، زندانی سیاسی

مراسم تولد محمدرضا رجبی، جانباز دفاع مقدس، در بند ۳۵۰ اوین

از ۲۶ سال جبهه و خدمت تا ۲۶ ماه زندان؛ یادداشتی به مناسبت روز تولد رضا رجبی، زندانی سیاسی

محمد نوری زاد: ماموران وزارت اطلاعات من، تاج زاده، مومنی، کرمی، رجبی و بسیاری دیگر را کتک زده‌اند

فرزندمحمدرضا رجبی: به پاس سالها جنگیدن،تو را با دارو در انفرادی تسکین می دهند

No comments:

Post a Comment